تاريخ تقويم در ايران و كشورهاي اسلامي ـ گاهشماري در ايران
4. گاهشماري جلالي
اين گاهشماري بر اساس نظر ملكشاه سلجوقي (حك : 465ـ 485) و وزير او، خواجه نظام الملك طوسي (زندگي: 408ـ 485)، طراحي و ابداع شد. در كهنترين منابعي كه از آن ياد كردهاند، گاهشماري سلطاني نيز ناميده شده است (خازني، ص 5؛ براي آگاهي از ديگر نامهاي اين گاهشماري نک: عبداللهي، 1366 ش، ص 297).
درباره زمان صدور حكم ملكشاه براي مطالعه اين گاهشماري و افراديكه در ابداع آن نقش داشتند و زمان رسميت يافتن آن بحثهاي بسياري شده است (براي آگاهي از بخشي از اين بحثها نک: دهخدا، ذيل «تاريخ جلالي»؛ نيز نک: د. فارسي، ذيل «تقويم جلالي»). اگرچه بيهقي (ص 162ـ163) و ابناثير (ج 10، ص 98) ذكر كردهاند كه به دستور شاه سلجوقي عدهاي از دانشمندان، از جمله عمر خيام، براي ساخت رصدخانه و كارهاي نجومي مأموريت يافتند، حضور خيام و عدهاي ديگر از اين دانشمندان مورد ترديد است (تقيزاده، ج 6، ص 148ـ 149). در عين حال حضور نداشتن خيام در اين جمع را نيز نميتوان دليل بر انكار رواج اين گاهشماري در قرن پنجم هجري قمري دانست.
محمدبن ايوب طبري (گ 15 ر) درباره گاهشماري جلالي در 476 هجري قمري گزارش ميدهد. بنابراين، نخستين آگاهي در مورد گاهشماري جلالي متعلق به پنج سال پس از رسميت يافتن آن است. گزارش عبدالرحمان خازني (ص 7) نيز كه اطلاعات مفصلي درباره اين گاهشماري ميدهد، تقريباً 44 سال پس از رواج آن است.
گاهشماري جلالي بر اساس گاهشماري يزدگردي و نيز اختلاف اول فروردين در گاهشماري يزدگردي با موضع اصلي خورشيد و زمان دقيق ورود آن به نقطه اعتدال بهاري طراحي شده است. مهمترين ويژگي گاهشماري جلالي، كه آن را از ساير گاهشماريهاي ايراني پيش از خود متمايز ميكند، نخستين كبيسهاي است كه به هنگام رسميت يافتن گاهشماري جلالي (در 471 هجري قمري) اعمال شده است.
اين كبيسه، كه به كبيسه جلالي نيز مشهور است (عبداللهي، 1366 ش، ص 304)، عبارت بود از حذف هجده روز آغاز فروردين در سال 448 يزدگردي و قرار دادن موقعيت ورود خورشيد به نقطه اعتدال بهاري در اول اين ماه. تأكيدي كه محمدبن ايوب طبري (گ 19 پ) بر اجراي كبيسه هجدهروزه در پايان سال 447 يزدگردي دارد، نشان ميدهد كه منجمان مأمور طراحي اين گاهشماري اختلاف بهوجود آمده از سال 375 يزدگردي (سالي كه به نوشته كوشياربن لبان، گ 9 ر، موعد آخرين اجراي كبيسه در گاهشماري يزدگردي بوده است) تا 447 يزدگردي را محاسبه كرده و دستور اجراي هجده روز كبيسه را دادهاند. در عين حال، اول فروردين در گاهشماري خراجي نيز در سال 375 يزدگردي/ 1006 ميلادييولياني، مقارن ورود خورشيد به برج حمل و اعتدال بهاري بوده است (عبداللهي، 1366 ش، ص 258). محاسبه روزهاي جمعشده ناشي از اجرا نشدن كبيسه در فاصله سالهاي 375تا 447 يزدگردي نيز، بر اساس طول سال در گاهشماري خراجي (365 روز و 6 ساعت)، همان هجده روز كبيسه شده را به دست ميدهد.
خازني (همانجا) فاصله بينالتاريخين گاهشماري جلالي و گاهشماري يزدگردي را 162077روز و خواجه نصيرالدين طوسي (زيج ايلخاني، گ 14 پ) 163173روز نوشته است. اختلاف 1097روزه بين اين دو رقم به علت تفاوت مبدائي است كه هر يك از آنها براي گاهشماري جلالي در نظر گرفتهاند. خازني 5 شعبان 468 و خواجه نصيرالدين طوسي 10 رمضان471 را مبدأ اين گاهشماري ميدانند. مبدأ دقيقي كه با محاسبه نيز تأييد ميشود، رمضان 471 قمري/ مارس 1079 ميلادي، يعني زمان مورد نظر نصيرالدين طوسي، است (عبداللهي، 1366 ش، ص 298ـ299).
طبق نوشته خازني (ص 5)، نام ماهها و روزهاي سال در گاهشماري جلالي نامهاي فارسي (نامهاي گاهشماري يزدگردي) است، اما خواجه نصيرالدين طوسي (سي فصل، فصل 6) و سنجر كمالي (گ 4 ر) فهرستي متفاوت از نام ماهها و روزهاي ماه و اندرگاه براي اين گاهشماري ذكر كردهاند كه برگرفته از صفتهايي در فارسي دري است (براي آگاهي از ايننامها نک: عبداللهي، ص 366ـ367، جدول 14 و 15؛ نيز نک: جدولهاي 6 و 7 همين مقاله). ضمن اينكه سنجر كمالي (همانجا) به اين مطلب اشاره ميكند كه در زمان تأليف زيج اشرفي نيز نام روزها و ماهها در گاهشماري جلالي، فارسي (يزدگردي) بوده است.
به نوشته خازني (همانجا)، طول ماههاي سال در گاهشماري جلالي، بر خلاف ساير گاهشماريها، بر اساس ورود خورشيد بههر يك از صورتهاي فلكي منطقهالبروج (برجهاي دوازدهگانه) است. اما بر اين اساس، ماههاي گاهشماري جلالي در هنگام توقف خورشيد در بروج فصل بهار و تابستان بايد 31 روزه ميبود كه در اين صورت، چون در گاهشماري يزدگردي براي روز سيويكم نامي وجود نداشت و با توجه به تعداد نامهايي كه نصيرالدين طوسي و سنجر كمالي (همانجاها) براي گاهشماري جلالي برشمردهاند، احتمالاً در اين گاهشماري از روش روزشماري بر اساس اعداد استفاده ميشد.