تاريخ تقويم در ايران و كشورهاي اسلامي ـ گاهشماري در كشورهاي عربي
درباره رواج گاهشماري هجري قمري، يعني استفاده از نام ماههاي رايج در شبهجزيره عربستان پيش از ظهور اسلام در گاهشمارياي با مبدأ هجرت پيامبر اكرم از مكه به مدينه، اقوال گوناگوني وجود دارد. بر اساس روايتي منسوب به رسول اكرم، كه افراد متعددي چون محمدبن جرير طبري (ج 3، ص 1250) و سيوطي (ص 11) نقل كردهاند، آن حضرت در هنگام ورود به مدينه دستور وضع گاهشماري هجري قمري با مبدأ همان زمان، يعني ابتداي ربيعالاول، را صادركردند. اما به نقل از بسياري از مورخان و نويسندگان ديگر، در يكي از سالهاي شانزدهم، هفدهم يا هجدهم هجري و به دستور خليفه دوم، در جلسهاي كه به منظور طرح و وضع گاهشماري براي سرزمينهاي اسلامي بر پا شده بود (ابوريحان بيروني،1923، ص 29ـ30، گزارش مختصري درباره اين جلسه آوردهاست)، پس از رد چند نظر مختلف، گاهشماري هجري قمري با مبدأ اول محرم سالي كه هجرت رسول اكرم در آن رخ داده بود (16 ژوئيه 622 ميلادي) رسميت يافت (براي آگاهي از منابع متعدد تاريخي درباره اين واقعه، استنادات و نظر مخالفان و موافقان آن نک: عاملي، ج 3، ص 32ـ 58). بر اين اساس، دو ماه از سال اول هجري (از اول محرم تا اول ربيعالاول كه هجرترخ داد)، پيش از آنكه واقعه هجرت صورت گرفته باشد، جزو سال اول هجري قمري محسوب شد. ملكپور (1372 ش،126ـ 138) جدول تطبيقي سال اول هجري را، با اساس قرار دادن سال اول هجري شمسي (اول فروردين سال اول هجري، 178 روز پيش از واقعه هجرت) و برابرهاي آن در گاهشماري هجري قمري و ميلادي، محاسبه و ارائه نموده است (براي طرح مسائل كليتر درباره علت انتخاب نشدن وقايع تاريخي ديگر، مثلا زمان تولد پيامبر، به عنوان مبدأ گاهشماري اسلامي نک: >دايرهالمعارف جهان اسلام آكسفورد<، ذيل"Islamic calendar").
با اينكه اقوال متعددي مبني بر وضع گاهشماري هجري قمري، دستكم از سال شانزدهم هجري، وجود دارد، اسنادي از جمله چند نمونه از عهدنامههاي پيامبر اكرم با تاريخ پيش از سال شانزدهم، يعني زمان وضع گاهشماري هجريقمري، نسبت به زمان دقيق وضع گاهشماري هجري ترديد به وجود ميآورند (براي آگاهي بيشتر در اين زمينه نک: عبداللهي، 1365 ش، ص 15ـ33؛ براي آگاهي از متن يكي از اين عهدنامههاي تاريخدار نک: حميدالله، ص 119ـ124). بنابراين، احتمال اينكه گاهشماري هجري قمري نه در زمانخلافت عمر بلكه در زمان حيات پيامبر گرامي اسلام به وجود آمده باشد، نيز قابل بررسي است (نک: عبداللهي، 1365 ش،ص 15ـ26).
بنا بر نوشته چند تن از تاريخنگاران اسلامي ، از زمان هجرت پيامبر تا مدتي پس از آن ، حوادث تاريخي بر اساس شمارش ماهها از مبدأ هجرت تاريخگذاري شدهاند؛ واقدي (ج 1، ص 2ـ4، 402) حوادث متعددي را با اين شيوه (شمارش ماهها و نه سالها) ثبت كرده است . دورترين زمان مورد نظر واقدي ماه پنجاه و چهارم هجري است ( نک: ج 2، ص 531). او حوادث سال ششم هجري به بعد را به شيوه شمارش سالها ثبت كرده است ( نک: ج 2، ص 535). ذكر وقايع تاريخي زمان حيات پيامبر طبق اين شيوه نيز تأييدي بر رسميت داشتن گاهشماري هجري قمري در زمان حيات پيامبر است (عبداللهي ، 1365 ش ،ص 22ـ24). در اين صورت ، احتمالا جلسه مشورتي ، كه بيروني و برخي مورخان بارها از آن ياد كردهاند، براي تعيين زمان مناسب جمعآوري ماليات و نيز اعلام رسمي استفاده از گاهشماري هجري ، از اول محرم سال اول هجري (نه از اول ربيع الاول همان سال كه تاريخهاي ماه شماري بر اساس آن ذكر ميشدند)، تشكيل شده است، نه براي وضع گاهشماري هجري (همان، ص 25ـ26).
سالهاي دهگانه بين هجرت تا وفات پيامبر گرامي اسلام ، هر كدام نام خاصي دارند (براي آگاهي از اين نامها نک: ابوريحان بيروني ، 1923، ص 31). اين نامگذاري سالانه ، معطوف به دوره عرب جاهلي ميباشد كه طي آن ، سالها بر اساس وقوع پديدههاي جغرافيايي يا تاريخي نامگذاري شده و به عنوان مبدأ گاهشماري مورد استفاده قرار ميگرفتهاند.
تأكيد پيامبر اكرم بر اجرا نكردن نسيء، همانگونه كه در قرآن كريم آمده است، و تكرار اين موضوع در خطبه حَجّهالوداع (براي آگاهي از اين بخش از خطبه نک: ابن هشام، ج 4، ص 604؛ واقدي ، ج 3، ص 1112) باعث شد كه مسلمانان اين گاهشماري را به عنوان گاهشماري قمري محض، از صدر اسلام تا كنون، مورد استفاده قرار دهند. بسياري از ستارهشناسان اسلامي روزهاي بينالتاريخين اين گاهشماري را با چند گاهشماري مشهور ديگر، با تفاوت ناچيزي در تعداد روزها، ثبت كردهاند (نک: ابن يونس، ص 18؛ ابوريحان بيروني، 1923، ص 137).
در اين گاهشماري، كه سال آن شامل دوازده بار رويت هلال است، براي تعداد روزهاي توالي منظمي ماه وجود ندارد؛ ازينرو ممكن است كه حداكثر سه ماه متوالي 29 روزه و نيز حداكثر سه ماه متوالي سي روزه محسوب شوند، گرچه رخ دادن چهار ماه متوالي سي روزه نيز غيرممكن نيست (عبداللهي، 1365 ش، ص 30). اما در محاسباتي كه ستارهشناسان براي به دست آوردن برابر روزها با گاهشماري شمسي و استخراج تقويمهاي سالانه انجام ميدادهاند، ماهها به طور متوالي 30 روزه و 29 روزه محاسبه شدهاند (نک: نصيرالدين طوسي، زيج ايلخاني، گ 14 ر؛ روياني لاهيجي، گ 10ر؛ عبداللهي، 1365ش، ص 31). همچنين براي اعمال كبيسه در اين گاهشماري، طبق قاعدهاي در يك دوره سي ساله، يازده سال كبيسه محاسبه و برابر آن يك روز به ماه ذيحجه اضافه ميشده است . بسياري از ستارهشناسان (از جمله نصيرالدين طوسي؛ روياني لاهيجي، همانجاها)، آرايه اين سالهاي يازده گانه كبيسه را با اختلاف نظر در مورد پانزدهمين و شانزدهمين سال ذكر كردهاند (براي آگاهي از تفاوتهاي آماري استخراج كبيسه و معادلات رياضي مربوط به اين استخراجها نک: صياد، 1365 ش، ص 72ـ119؛ همو، 1369 ش، ص 171ـ183).
از دهههاي اول هجري قمري اسناد معدودي درشبه جزيره عربستان وجود دارد كه با اين گاهشماري تاريخگذاري شدهاند. نمونهاي از اين اسناد، كه اعتبار آن نيز به اثبات رسيده، پيمان حكميت حضرت علي عليه السلام و معاويه در جنگ صفين، در ماه صفر 37 هجري، است كه در متون متعدد تاريخي ذكر شده است (درباره اين سند نک: حميدالله، ص 538ـ541). اما پس از فتوحات مسلمانان و گسترش قلمرو اسلام، اين گاهشماري در بسياري از نقاط به سرعت رواج يافت و منابع تاريخي بر اساس آن تأليف شد. از جمله در شام (سوريه فعلي) و مصر، سكههاي گوناگوني، بويژه از زمان حكومت طولونيان (ح 254ـ292)، به دست آمده كه بر اساس اين گاهشماري ضرب شده است (لين پول، ج 2، ص 64ـ65). در فلسطين نيز سكههايي از زمان حكومت اخشيديان (قرن چهارم هجري؛ همان، ج 2، ص 69) در دست است و نيز از دورههاي پس از آن كتيبههاي متعددي وجود دارد كه با اين گاهشماري تاريخگذاري شده است (براي آگاهي ازاين كتيبهها نک:>گزارش تاريخي كتيبههاي عربي<، ج 5، ص 126ـ127،ج 9، ص 174). در اسپانيا از زمان حكومت امويان (از 108هجري قمري به بعد) سكههاي متعددي با اين گاهشماري به دست آمده است (لين پول، ج 1، ص 10، 186؛ براي فهرستي از تاريخ ضرب اين سكهها و نام حاكمان آنها نک: همان، ج 10،فهرست، ص CIX-CVI). همچنين در نقاط گوناگون اين سرزمين، از جمله در سويل (اشبيليه) و تولدو (طليطله)، كتيبههايي با تاريخگذاري هجري قمري وجود دارد (براي آگاهي درباره اين كتيبهها نک: «گزارش تاريخي كتيبههاي عربي »، ج 5، ص 124، 130، ج 7، ص 205). در حوزه درياي مديترانه نيز كتيبههاي تاريخداري در پالرمو، سيسيل و حتي ناپل ايتاليا، متعلق به قرن پنجم هجري، يافت شده است (نک: همان، ج 6،ص 188، ج 7، ص 197ـ 198). به عنوان دورترين حوزههاي گسترش گاهشماري هجري قمري، كتيبههاي تاريخداري در پكن متعلق به 679 و 682 هجري قمري، كانتون چين متعلق به 751 هجري قمري (نک: همان، ج 3، ص 22، ج 12، ص 260، ج 16،ص 110) و سوماترا متعلق به 727 هجري قمري (نک: همان، ج 15، ص 230) وجود دارد.