.:. به پايگاه اطلاع رساني مركز تقويم مؤسسه ژئوفيزيك دانشگاه تهران خوش آمديد    .:.
     
صفحه اول
اخبار
معرفى مركز
كتابخانه
مركز تقويم
كتاب‌شناسى
تقويم
طرح‌هاى
پژوهشى
کارگاه
آموزشي
تماس با ما
پيوندها
كاربران حاضر:
234 نفر


تاريخ تقويم در ايران و كشورهاي اسلامي ـ گاه‌شماري‌ در كشورهاي‌ عربي‌

گاه‌شماري‌ در كشورهاي‌ عربي‌ 4
فهرست عناوين بازگشت        عنوان بعدي

ج) ديگر گاه‌شماريهاي رايج در ‌اين كشورها

مهمترين واقعه در مورد گاه‌شماريهاي قلمرو اسلام، تا پيش از فروپاشي خلافت عباسي و تشكيل حكومتهاي مستقل (كه هر كدام گاه‌شماري خاص خود را داشتند)، اقداماتي بود كه از اوايل قرن دوم هجري قمري و از زمان خلافت هشام بن عبدالملك (105ـ 125) انجام شد. بر اساس گزارش ابوريحان بيروني (1923، ص 31ـ33)، از‌اين زمان، و بويژه در زمان حكومت متوكل (حك : 232ـ247)، عدم انطباق سال قمري با وضع فصول و برداشت محصول سبب جلو افتادن زمان دريافت خراج سالانه شده و براي پرداخت كنندگان ماليات سالانه مشكلاتي به وجود آورده بود. متوكل پس از مشاوره با موبدان زردشتي و با رأي وزيرش، ابراهيم بن عباس صولي، دستور داد كه كبيسه به روش پادشاهان ساساني اجرا شود تا زمان نوروز ثابت بماند و در نتيجه زمان مناسب براي جمع آوري ماليات فراهم آيد. موعد اجراي ‌اين كبيسه، سال 243 (همان، ص 32) يا 245 (محمدبن جرير طبري، ج 9، ص 218؛ ابن اثير، ج 7،ص 89) ذكر شده است. به نوشته ابوريحان بيروني (همانجا)، با مرگ متوكل قصد او در اجراي كبيسه عملي نشد، تا ‌اينكه در زمان خلافت معتضد (279ـ289)، موضوع بار ديگر مطرح گرديد (حسن قمي‌، ص 144ـ146) و او دستور داد كه محاسباتي صورت گيرد و كبيسه اعمال شود. با اشتباه منجماني كه زمان اجراي آخرين كبيسه در دوره ساسانيان را هم زمان با فوت يزدگرد سوم برآورد نمودند، دو ماه كبيسه محاسبه و اعمال گرديد (ابوريحان بيروني، 1923، ص 32ـ33) و نوروز از شنبه اول فروردين 264 يزدگردي به چهارشنبه اول خرداد همان سال منتقل شد (ايرانيكا، ج 4، ص 670). در‌اين گاه‌شماري كه ابوريحان بيروني (1923، ص 31) آن را تاريخ معتضدي و ابن اثير (ج 7، ص 469) نيز روز نخست سال را نوروز (در متن: نيروز) معتضدي ناميده است طول سال همچون گاه‌شماري يزدگردي (درباره ‌اين گاه‌شماري نک: ادامه مقاله، بخش 4، قسمت ب : 1) 365 روز محاسبه و از آن پس ترتيب اجراي كبيسه‌هاي آن همانند گاه‌شماري ميلادي يولياني (درباره‌ اين گاه‌شماري نک: ادامه مقاله، بخش 8) يك روز در هر چهار سال اتخاذ شد.

مورخان بسياري، زمان اجراي كبيسه دو ماهه معتضدي را يازدهم حزيران (مسعودي، ج 5، ص 172ـ173 به نقل ازشعري از يحيي بن علي منجم) 282 هجري قمري (ابوالفداء، ج 2، ص 56؛ نيز نک: ابن اثير، ج 7، ص 469) ذكر كرده‌اند. نوشته ابوالفداء (همانجا) كه طبق آن خورشيد، در زمان ياد شده، در اواخر برج جوزا قرار داشته، ‌اين احتمال را به وجود آورده كه معتضد ‌اين تصحيح را نه براي ابقاي نوروز درآغاز بهار بلكه براي ارفاق به مردم در مورد زمان پرداخت ماليات، انجام داده است (همائي، ج 2، ص 373ـ374،پانويس 2). اشتباه منجمان معتضد در محاسبه تعداد دقيق روزهايي كه بايد كبيسه شوند، نوروز را در موقعيت نادرستي تثبيت كرد. بر اساس تصحيح معتضد، گاه‌شماريهاي متعددي، نه با نام او كه با نام «خراجي» در ‌ايران و مصر رواج يافت (براي آگاهي از مشخصات ‌اين گاه‌شماري در ‌ايران نک: ادامه مقاله، بخش 4، قسمت ب : 3). به نوشته گينتسل 17 (ج 1، ص 264ـ 265) گاه‌شماري مذكور در زمان خلافت طائع لله، خليفه فاطمي‌ (363ـ381)، در مصررواج يافت، اما با استناد به برخي اسناد تاريخدار، از جمله چند نامه مورخ 347 خراجي / 348 هجري قمري و سال 404خراجي / 405 هجري قمري (نک: گرومان، 1994، سفر 2، ص 52 ـ 53، سفر 3، ص 163)،‌ اين گاه‌شماري پيش از زمان مورد نظر گينتسل در مصر رواج داشته است. در 501 هجري قمري، گاه‌شماري خراجي جاي خود را به گاه‌شماري هجري قمري داد (براي آگاهي بيشتر درباره چگونگي رواج و كنار گذاشتن گاه‌شماري خراجي در مصر نک: مَقريزي، ج 1،ص 273ـ 285).

اركاني كه براي گاه‌شماري خراجي در ‌ايران (نک: ادامه مقاله، بخش 4، قسمت ب . يك : 3) و مصر (نک: همانجا) بر شمرده شده است، نشان از به كارگيري طول سال شمسي يزدگردي دارد، اما بنا به نظر تقي‌زاده (ج 6، ص 129ـ133)، در ‌اين گاه‌شماريها سال قمري است و در هر 33 يا 34 سال، براي برابرسازي طول سال با گاه‌شماري شمسي و تطبيق آن با زمان جمع‌آوري ماليات، يك سال حذف مي‌‌شده است كه آن را «ازدلاق» مي‌ناميده‌اند. اگرچه، روشي نزديك به ‌اين شيوه مدتي در گاه‌شماري رايج در حكومت عثماني اجرا مي‌‌شده (نک: ادامه مقاله، بخش 5، قسمت ج)، اما تاريخهايي كه به عنوان دلايل اجراي ازدلاق برشمرده شده است (نک: تقي زاده، همانجا، به نقل از ذهبي، حوادث و وفيات 351ـ380 ه'، ص 5؛ مسكويه، ج 2، ص 189، براي سال 351هجري قمري) به سبب اختلاف طول متوسط سالهاي گاه‌شماري هجري قمري با طول سال در گاه‌شماري خراجي (= يزدگردي) با سال 351 خراجي برابر شده‌اند. بر اثر اختلاف طول سال در ‌اين دو گاه‌شماري، اختلاف اوليه سالهاي خراجي و قمري كه بر اثر اختلاف دو مبدأ گاه‌شماري وجود داشت، رو به كاهش نهاد؛ به طوري كه سال 351 هجري قمري، مطابق 351 خراجي شد (براي آگاهي بيشتر در‌اين زمينه نک: عبداللهي، 1366 ش، ص 291).

تا پيش از جنگ جهاني اول (1914ـ 1918)، گاه‌شماري هجري قمري گاه‌شماري رسمي ‌و اصلي سرزمينهاي اسلامي ‌بود و به علت مجاورت ‌اين سرزمينها با ساير تمدنها و فرهنگها، گاه‌شماريهاي ديگري از جمله گاه‌شماريهاي سلوكي و يهودي و مسيحي نيز در بعضي مناطق كاربرد داشت . در‌اين زمانها گاه‌شماريهاي محلي محدودي نيز در نواحي مختلف كشورهاي عربي سرزمينهاي اسلامي ‌به كار مي‌‌رفت . از جمله، گاه‌شماري رايج در حبشه (اتيوپي امروزي) كه از آن با نام گاه‌شماري حبشي ياد شده است . اركان ‌اين گاه‌شماري از گاه‌شماري مصر باستان اخذ شده بود، يعني استفاده از دوازده ماه سي روزه و پنج روز پس از پايان ماه دوازدهم، كه‌اين پنج روز در گاه‌شماري حبشي «باغمن » (معرب اپوگونيا) ناميده مي‌‌شد، با ‌اين تفاوت كه در گاه‌شماري حبشي در هر چهار سال يك روز كبيسه مي‌‌شد. ماههاي سال نيز اسمهايي خاص داشت (براي آگاهي بيشتر درباره ‌اين گاه‌شماري نک: رعد، المشرق، سال 14، ش 6، ص 428ـ432، ش 7، ص 492ـ501).

پس از جنگ جهاني اول و تجزيه قلمرو عثماني به كشورهاي متعدد، با توجه به عدم تطبيق گاه‌شماري هجري قمري با طول سال شمسي و جابجايي فصول در گاه‌شماري هجري قمري، عملاً گاه‌شماري ميلادي گاه‌شماري رسمي ‌بسياري از ‌اين كشورها شد. در عين حال هر كدام از ‌اين كشورها به طراحي گاه‌شماري ملي نيز اقدام كردند؛ از جمله، در ليبي، پس از به قدرت رسيدن معمر قذافي در 1347 ش نوعي گاه‌شماري شمسي، با مبدأ وفات پيامبر اسلام و نه مبدأ هجرت، طراحي شد و رسميت يافت (انصاري، ص 63). طول سال و آرايه اجراي كبيسه در ‌اين گاه‌شماري همچون گاه‌شماري ميلادي بوده و دولت ليبي نامهاي جديدي براي ماههاي سال وضع كرده است (براي آگاهي از نام ماهها در ‌اين گاه‌شماري نک: تقويم لسنه 1370 من وفاه النبي / 2002 ميلاديه). در سوريه، گاه‌شماري سلوكي با مبدأ ميلادي با ماههاي سرياني در كنار گاه‌شماري هجري قمري مورد استفاده قرار مي‌‌گيرد. در مصر، پس ازتشكيل جمهوري، نوعي گاه‌شماري شمسي با عنوان «تاريخ جمهوري مصر» وضع شد كه مبدأ آن 18 ژوئن 1953/ 7 شوال 1372، روز اعلام تشكيل جمهوري مصر، بود. در ‌اين گاه‌شماري طول سال با گاه‌شماري ميلادي برابر بود و ماهها نيز به ترتيب سي روزه و 31 روزه بودند، به جز ماه دوازدهم كه تنها در سالهاي كبيسه 31 روزه بود. همچنين نامهاي گوناگوني براي ماههاي سال وضع شد. در ‌اين گاه‌شماري در يك دوره 28 ساله، هفت سال كبيسه محسوب مي‌‌شد (براي آگاهي از نام ماهها و اطلاعات بيشتر درباره ‌اين گاه‌شماري نک: سيدالطوخي، ص 72ـ73). اين گاه‌شماري هنوز هم در برخي تقويمهاي چاپي مصر درج مي‌‌شود.

تفاوت ماهوي گاه‌شماري هجري قمري، با گاه‌شماري ميلادي، كه در تمام كشورهاي عربي ـ اسلامي ‌به كار گرفته شده است، مانع تثبيت موقعيتهاي همسان بين‌المللي (مثلا جشنها و تعطيلات) در ‌اين دو گاه‌شماري مي‌‌گردد. ضمناً ‌اين مسئله كه ماههاي گاه‌شماري هجري قمري در سرزمينهاي مختلف اسلامي ‌با توجه به عرض جغرافيايي كشورها و عدم رؤيت همزمان هلال ماه، غالبا يكسان آغاز نمي‌‌گردد، باعث شده است تا اقداماتي براي طراحي نوعي تقويم سراسري و يگانه اسلامي‌ با مبدأ هجرت پيامبر صورت گيرد و از بروز اشكالات جلوگيري شود، اما ‌اين اقدامات تاكنون قرين موفقيت نبوده است . كوشش در جهت تنظيم گاه‌شماري شمسي اسلامي ‌در حد تعريف كليات و نام ماهها متوقف مانده است (درباره نام ‌اين ماهها نک: شكري، ص 539 ـ 540). كوششهايي نيز در زمينه طرح گاه‌شماري قمري اسلامي‌ صورت گرفته است، از جمله نوعي گاه‌شماري قمري اسلامي ‌پيشنهاد شده كه مبدأ آن زمان تولد پيامبر اكرم در 570 ميلادي است. در‌اين گاه‌شماري پيشنهادي، طول سال و تعداد روزهاي ماه و كبيسه‌هاي آن همانند گاه‌شماري هجري قمري است، اما در يك دوره بلند 2605 ساله، يك كبيسه ديگر بايد در آن اعمال شود. اگرچه در ‌اين گاه‌شماري نيز، براي يكسان‌سازي آغاز ماه در تمامي نقاط سرزمينهاي اسلامي‌ چاره جدي ‌انديشيده نشده است (براي آگاهي بيشتر درباره ‌اين گاه‌شماري نک: انصاري، ص 63ـ80). مهمترين نقطه قوت مورد نظر ‌اين گاه‌شماري، تطبيق تقريبي تاريخ وقوع رخدادهاي مهم اسلامي ‌با روزهاي وقوع آنهاست كه در گاه‌شماري هجري قمري رخ نمي‌‌دهد (براي ساير نقاط قوت ‌اين گاه‌شماري نک: همان، ص 69ـ70).

فهرست عناوين بازگشت        عنوان بعدي