تاريخ تقويم در ايران و كشورهاي اسلامي ـ گاهشماريهاي يهودي و مسيحي
گاهشماريهاي يهودي و مسيحي
در مورد استفاده از اين گاهشماري در اسناد تاريخدار اسلامي، آنچه مهم به نظر ميرسد رواج استفاده از گاهشماري سلوكي به جاي گاهشماري يهودي است، چنانكه سنگمزاري دربيتالمقدس، متعلق به 367 هجري قمري با گاهشماري سلوكي، نه گاهشماري يهودي، تاريخگذاري شده است (نک: >گزارشتاريخي كتيبههاي عربي<، ج 5، ص 126ـ127؛ براي آگاهي بيشتر درباره گاهشماري يهودي نک: د. جودائيكا، ج 5، ستون 43ـ 53). در مورد تطبيق اين گاهشماري نيز مالر (ص 526 ـ 603) روزهاي آغاز ماههاي يهودي را بين سالهاي 4001 تا 5950 يهودي (240ـ2190 ميلادي) تطبيق و جشنهاي هر ساله گاهشماري يهودي را در همين دوره زماني (ص 609ـ 627) به دست داده است. يوسف ستارهشناس، پژوهشگر معاصر، نيز گاهشماريهاي هجري شمسي، هجري قمري، ميلادي و يهودي را بين سالهاي 1278 تا 1404شمسي/ 1317ـ 1444 قمري/ 1900ـ2026 ميلادي/ 5660 ـ5786 يهودي تطبيق داده و در جدولهايي عرضه كرده است (ص 59 ـ 187).
گاهشماري ميلادي يا مسيحي صورت تكميل شده گاهشماري رومي است كه به سبب تطبيق نداشتن گاهشماري رومي با فصول و حركت قهقرايي آنها در طول سال به وجود آمد. گاهشماري رومي نيز بر اساس گاهشماري مصري باستان، كه گاهشماري شمسي بود، به وجود آمد (نک: عبداللهي، 1365 ش، ص 36ـ 38). اصلاح گاهشماري رومي، اركان گاهشماري ميلادي را پديد آورد. اين اصلاح در زمان ژوليوس (يوليوس) سزار، سردار مشهور رومي (حك 102ـ44 قم)، صورت گرفت. گاهشماري جديد از سال 45 قم رسميت يافت و بعدها به نام ژوليوس سزار (يوليوس قيصر) به گاهشماري يولياني/قيصري مشهور شد. طول سال در اين گاهشماري 365 روزو 6 ساعت محاسبه و قرار شد در هر چهار سال يك روز به عنوان كبيسه به سال افزوده شود (همان، ص38). در زمان آوگوستوس، نيز در اين گاهشماري اصلاحاتي صورت گرفت، شامل ترتيب تعداد روزهاي ماه و اضافه شدن روز كبيسه به آخر ماه فوريه. اما مهمترين اصلاح در اين گاهشماري، جابجايي آغاز سال از 25 مارس به اولين روز ماه ژانويه بود ولي اين تغيير آغاز سال تا قرنها مقبوليت عمومي نيافت. با اين جابجايي ترتيب شمارشي نام ماهها، كه تا اين زمان در نام ماههاي ميلادي وجود داشت، از بين رفت و ماههايي كه نام آنها بيانكننده مرتبه شمارشي آنها در رتبههاي هشتم، نهم و دهم سال بود به عنوان ماههاي دهم، يازدهم و دوازدهم قرارگرفتند (همان، ص 39).
در زمان حكومت كنستانتين اول (امپراتور روم: 228ـ337ميلادي) و در سال 321 ميلادي، هفته يكي از اركان گاهشماري شد (همان، ص 42). در اين زمان، مبدأ اين گاهشماري، كه سير تكاملي خود را از زمان سزار آغاز كرده بود، آغاز حكومت ديوكلتيانوس (در منابع اسلامي، مثلاً ابوريحان بيروني، 1923، ص 137: دقلطيانوس)، امپراتور روم، بود. بينالتاريخين اين گاهشماري در منابع گوناگون اسلامي ضبط شده است (ابوريحان بيروني، همانجا، بينالتاريخين اين گاهشماريرا با چند گاهشماري ديگر ضبط كرده است). در سال 52 ميلادي، راهبي رومي به نام ديونوسيوس اكزيگوس، درمحاسبهاي قهقرايي، تاريخ ميلاد مسيح عليهالسلام را برابر22 دسامبر سال يكم ميلادي محاسبه كرد و از اين زمان اين تاريخ به عنوان مبدأ گاهشماري ميلادي مورد پذيرشكليساي روم قرار گرفت و رسميت يافت (عبداللهي، 1365 ش، ص 44) اگرچه مدتها طول كشيد تا اين گاهشماري در سراسر اروپا پذيرفته شود.
موضوع تعيين مبدأ اين گاهشماري فقط بر اساس محاسبه ديونوسيوس و بر اساس روش قهقرايي مورد پذيرش ميباشد، چرا كه برابر نوشته كتاب مقدّس (انجيل متي، 2:1) عيسيمسيح عليهالسلام در زمان حكومت هيروديس (هرودس اولملقب به هرودس كبير، 37 تا 4 قم) به دنيا آمده است؛ بنابراين، موضوع مبدأ گاهشماري ميلادي تنها از روي محاسبه، نه بر اساس قراين تاريخي، تأييد ميگردد. تا 1582 ميلادي، روش اعمال كبيسه در اين گاهشماري همان روش مورد نظر سزار (اعمال يك روز كبيسه در هر چهار سال) بود اما چون طول متوسط سال شمسي با طول متوسط مورد نظر منجمان عهد سزار اختلاف داشت (براي آگاهي از اين اختلاف نک: رياحي، ص 4)، جمع اين اختلاف بين اين طولهاي متوسط تا 1582 ميلادي باعث به وجود آمدن ده روز اضافي در اين گاهشماري شده بود. با دستور پاپ گرگوريوس سيزدهم (دورهپاپي: 1572ـ 1585 ميلادي) اين ده روز اضافي را از اين گاهشماري حذف كردند و روز پس از چهارم اكتبر 1582 را پانزدهم اكتبر خواندند و در آن گاهشماري، روش خاصي براي آرايش كبيسهها وضع شد. اين گاهشماري به گاهشماري گرگوري شهرت يافت (نک: عبداللهي، 1365 ش، ص 38ـ 48). آگاهيهاي معدودي درباره اين گاهشماري در آثار نويسندگان متقدم اسلامي وجود دارد. در حالي كه نام ماههاي اين گاهشماري با عنوان گاهشماري رومي در موارد مختلف ذكر شده است (فرغاني، ص 3ـ4؛ ابوريحان بيروني، 1923، ص 50؛ نيز نک: جدول 10) اشارههاي مختصر و البته متفاوتي درباره مبدأ اين گاهشماري وجود دارد.
مسعودي (ج 2، ص 34) تولد عيسي مسيح عليهالسلام را 399 سال پس از پادشاهي اسكندر، و ابوريحان بيروني (1923، ص 17) اين مدت را 304 سال ذكر كرده است. حتي نويسندگان مسيحي ساكن در سرزمينهاي اسلامي تاريخهاي مورد نظر خود را عموماً با گاهشماري سلوكي و هجري بيان نمودهاند (مثلاً يحيي بن سعيد انطاكي، متوفي 458؛ ص 102، 169). مهمترين كاربرد گاهشماري مسيحي بر روي اسناد تاريخدار دوره اسلامي، استفاده از اين گاهشماري بر روي مجموعه سكههاي عرب ـ بيزانسي است كه در عَكّا، در حدود 1250 ميلادي/ 648 هجري قمري، ضرب شده است (براي آگاهي از نمونههايي از اين سكهها نک: سليم عرفات مبيض، ص 186).
بجز اين، كتيبهاي به زبان عربي، اما تاريخگذاري شده با گاهشماريميلادي، در صحراي سينا، متعلق به سال 1632 ميلادي/1041ـ1042 هجري قمري وجود دارد (نک: >گزارش تاريخي كتيبههاي عربي<، ج 11، ص 100). در قرن بيستم ميلادي گاهشماري مسيحي در بسياري از كشورهاي اسلامي رسميت و رواج يافت؛ از جمله در كشور تركيه، با رسميت يافتن اين گاهشماري از سال 1304 ش/ 1925 سكههاي بسياري مورَّخ به تاريخ ميلادي ضرب شد (براي آگاهي از نمونههايي از اين سكهها نک: آرتوك، ج 2، ص 748ـ757).
بعضي فرقههاي يهودي يا مسيحي از گاهشماريهاي اختصاصي خود استفاده ميكردهاند. نمونهاي از اينگاهشماريهاي فرقهاي، كه سندي از آن در سرزمينهاي اسلامي وجود دارد، مربوط به گروهي از مسيحيان ساكن در منطقه سيناست كه مبدأ گاهشماري آنان 1113 سال پيش از مبدأ گاهشماري يهود ميباشد. سندي كه در آن از اين گاهشماري استفاده شده، سنگمزار يكي از مقدسين اين فرقه (متوفي 626هجري قمري) است (نک: >گزارش تاريخي كتيبههايعربي<، همانجا).