تاريخ تقويم در ايران و كشورهاي اسلامي ـ گاهشماري دوازدهحيواني
گاهشماري دوازدهحيواني
استفاده از گاهشماري دوازدهحيواني، كه به آن گاهشماري اهل خَتا و اويغور نيز گفته ميشود، در سرزمينهاي اسلامي به صورت فراگير رواج داشته و در اواسط قرن هفتم هجري قمري، پس از حمله مغول، به ايران رسيده است. كهنترين اسنادي كه در آنها از اينگونه گاهشماري ذكري شده، متعلق به تاريخي بين اواسط قرن هفتم ـ اوايل قرنهشتم ميلادي/ اوايل قرن اول تا اوايل قرن دوم هجري قمري است. مهمترين اين اسناد، بجز برخي از آنها كه در تبت يافت شده، سنگنوشتههاي اورخون، متعلق به 730 ميلادي/ 112هجري قمري، است كه در حوالي قراقروم در مغولستان كشف شده است (گولدن، ص197ـ 198؛ براي آگاهي بيشتر درباره سنگنوشتههاي اورخون نک: واسيليف، ص 358ـ371).
نوشتههاي دانشمندان اسلامي درباره اين گاهشماري تا پيش از حمله مغول، تنها گزارشهاي كوتاهي است كه آگاهي چنداني درباره اين گاهشماري به دست نميدهد؛ از جمله، نوشتههاي ابوريحان بيروني (1923، ص 70ـ71) كه تنها به ذكر نام ماههاي سال و نيز نام حيوانات يك دوره دوازده ساله پرداخته است. ابوريحان بيروني، به نوشته خودش (همان، ص 71)، به زمان و كيفيت ماهها كه به نقل از تركها نام آنها را آورده، واقف نشده است. ترتيبي كه وي (همانجا) از ماههاي تركي (كه بر اساسترتيب شمارشي نامگذاري شدهاند) به دست داده، با ترتيب شمارشي صحيح آنها تفاوت دارد. علت اين موضوع احتمالاً ناآشنايي ابوريحان بيروني با زبان تركي و نيز متداول نبودن اين نامها در قلمروي بوده كه ابوريحان بيروني در آنجا زندگي ميكرده است.
پس از ابوريحان بيروني، محمود كاشغري (ج 1، ص 288ـ291) نيز درباره گاهشماري دوازدهحيواني مطالبي ذكر نموده است. اگر چه نوشته كاشغري درباره علت رواج اين گاهشماري، روايت اسطورهاي آن است، دستكم واجد اين آگاهي است كه در نيمه دوم قرن پنجم هجري، استفاده از اين گاهشماري در بعضي نواحي آسياي ميانه رايج بوده است. شرفالزمان طاهر مروزي (ص 9) نيز درباره گاهشماري دوازدهحيواني گزارش كوتاهي آورده است. پس از حمله مغول به ايران، نخستين كتابيكه بتفصيل به بررسي اين گاهشماري پرداخته، زيج ايلخاني نوشته خواجه نصيرالدين طوسي (گ 3 رـ11 پ) است اما از بين زيجهاي دوره اسلامي، مفصّلترين و كاملترين بحث دراينباره را غياثالدين جمشيد كاشاني (گ 8 رـ21 ر) آورده است. مغولان گاهشماري دوازدهحيواني را با خود به سرزمينهاي مفتوح بردند ولي اين گاهشماري در سرزمينهاي گوناگون شكلهاي بومي به خود گرفت، كه خود سبب رواج چندگونه گاهشماري دوازدهحيواني در سرزمينهايي است كه مغولان فتح كردند.
در نوشتههاي مورخان و دانشمندان اسلامي پس از حمله مغول (نک: نصيرالدين طوسي، زيج ايلخاني؛ غياثالدين جمشيد كاشاني، همانجاها؛ رشيدالدين فضلالله، 1379 ش، ص 83 ـ 86؛ همو، 1350 ش، ص 17ـ 18)، نوعي گاهشماري دوازدهحيواني با اركان گاهشماري دوازدهحيواني چيني معرفي شده است. در اين گاهشماري، دورههاي گوناگون روز و ماه و سال وجود دارد و دوره سال خود داراي تقسيمبنديهاي دوازده ساله و شصت ساله است (براي آگاهي از اركان اين گاهشماري دوازدهحيواني نک: كندي و يااوتي، ص 435ـ441). تنها اسنادي كه كاربرد اينگونه گاهشماري را در ايران و آن هم در محدوده زماني كوتاهي تأييد ميكند، نوشتههاي رشيدالدين فضلالله است. به نوشته وي (1350 ش، ص 16ـ17؛ همو، 1379 ش، ص 84) منجمي چيني اركان اين گاهشماري را به خواجه نصيرالدين طوسي آموخت. اين گاهشماري گونهشمسي ـ قمري گاهشماري دوازدهحيواني است كه در آن يك ماه كبيسه، بسته به موقعيت، هر دو يا سه سال اعمال ميشود (براي آگاهي از شيوه پيچيده اِعمال اين ماه كبيسه نک: غياثالدين جمشيدي كاشاني، گ 8 رـ 12 ر). نام اين ماه كبيسه به صورت شُونآي (همان، گ 9 ر) ضبط شده و تنها رشيدالدين فضلالله (1957، ج 3، ص 95) به كاربرد آن اشاره كرده است (براي آگاهي از فهرست نام ماهها و عنوان سالها در گونهاي از گاهشماري دوازدهحيواني كه رشيدالدين فضلالله از آن ياد كرده است نک: همان، ج 3، ص 714).
گونههاي ديگري از گاهشماري دوازدهحيواني در ايران و ساير سرزمينهاي تحت تصرف مغول رواج داشته است. از جمله مهمترين گاهشماريهاي دوازدهحيواني رايج در ايران، تلفيقي از اركان گوناگون سه گاهشماري جلالي، هجري قمري و دوازدهحيواني چيني بوده است (عبداللهي، 1366 ش، ص 331). برخي اركان اين گاهشماري، كه از گاهشماري دوازدهحيواني اخذ شده، اسم ماههاي هر سال و عنوان دوازده حيوان اطلاق شده بر هر يك از سالهاي يك دوره دوازده ساله و نيز طول سال (برابر طول سال شمسي در گاهشماري چيني) ميباشد. در ساير موارد، اين اركان از گاهشماريهاي جلالي و هجري اخذ شده بود. در اين گاهشماري دوازدهحيواني، به علت منطبق نبودن طول سال با طول سال هجري قمري، درهر 33 يا 34 سال، يك سال از شماره سالهاي هجري قمري حذف ميشد تا تعداد سالها در هر دو گاهشماري (كه ازيك مبدأ واحد، يعني هجرت پيامبر اكرم، سرچشمه ميگرفتند) يكسان باقي بماند و نياز به اطلاق نام دو حيوان بر سالي واحد نباشد (نک: همان، ص 334ـ 335). تنها در اواخر دوره صفوي و در دوره قاجار، كه طول سال در گاهشماري دوازدهحيواني بر اساس طول سال جلالي محاسبه ميشد، نيازي به حذف اينسال قمري نبود (براي آگاهي از ماهيت گاهشماري در ايران عصر صفوي نک: شاردن، ج 4، ص 388ـ 394؛ براي آگاهي از ماهيت گاهشماري دوازدهحيواني در سرزمينهاي اسلامي نک: بازن، ص 531 ـ 602).