تاريخ تقويم در ايران و كشورهاي اسلامي ـ گاهشماري در ديگر كشورهاي حوزه تمدن اسلامي
د) گاهشماري در اسپانياي اسلامي (اندلس)
از زمان ورود اسلام به اندلس (در اواخر قرن اول تا اوايل قرن دوم هجري قمري) چند گاهشماري به طور همزمان يا به توالي در اين منطقه رواج داشته است. تا پيش از ورود اسلام به اين سرزمين، مهمترين گاهشماريهاي رايج در آن، گاهشماري ميلادي يولياني و نيز گاهشماري «تاريخ صُفر» (درباره اين گاهشماري نک: ادامه همين بخش) بود. با ورود اسلام، گاهشماري هجري قمري نيز در اين منطقه رواج يافت كه نخستين تأثير آن ضرب سكههايي با تاريخ هجري قمري از زمان حكومت امويان اسپانيا بود، بويژه در منطقه كوردوبا (قرطبه) كه توسعاً اندلس نيز خوانده ميشد. قديمترين اين سكهها تاريخ 108هجري قمري را دارد (براي فهرستي از تاريخ ضرب سكههاي اسلامي اندلس بر اساس گاهشماري هجري قمري نک: لينپول، ج 10، فهرست، ص CX-CVI).
از قرن چهارم هجري به بعد، اسناد گوناگوني از اسپانياي تحت امر مسلمانان وجود دارد كه علاوه بر گاهشماري هجري قمري، با گاهشماري ميلادي يولياني و گاهشماري صُفر تاريخگذاري شدهاند. اما مهمترين اسناد تاريخدار اسلامي (عموماً كتيبههاي مساجد، ساختمانهاي عمومي و سنگمزارها) با تاريخ صفر تاريخگذاري شدهاند.
تاريخ صُفر يك گاهشماري شمسي است و مبدأ آن اول ژانويه 38 قم، احتمالاً زماني است كه آوگوستوس اسپانيا را فتح كرد (تقيزاده، ج 6، ص 168). نام ماههاي اين گاهشماري صورت تعريب شده نام لاتيني ماههاي سال در گاهشماري ميلادي است كه در آثار مورخان اسلامي (مثلاً ابنعاصم ثقفي، ص 35) ماههاي عجم ناميده شدهاند (عجم توسعاً به معناي غيرمسلمانان ساكن اسپانياست).
اين گاهشماري بين قرنهاي پنجم تا پانزدهم ميلادي در اسپانيا و شمال آفريقا رواج داشته است (فيشر، 1998، ص 208؛ براي آگاهي بيشتر درباره گاهشماري صُفر نک: همان، ص207ـ211؛ گينتسل، ج3، ص 175ـ 176؛ براي بحث درباره اشتقاق و معناي صفر نک: گينتسل، همانجا؛ نيز نک: بنوالاصفر). اسناد اسلامي مورخ به اين گاهشماري عموماً به اواخر قرن ششم هجري قمري به بعد تعلق دارند (براي آگاهي از متن اين اسناد كه عموماً كتيبهاند نک: >گزارش تاريخي كتيبههاي عربي<، ج9، ص 9، 19، ج 15، ص45؛ براي آگاهي از كتيبههاي مورَّخ به گاهشماري هجريقمري، از قرن چهارم به بعد، در اسپانيا نک: همان، ج 6، ص 88، ج 7، ص 162، 166، 197ـ 198، ج 8، ص 96، 184ـ 185، 264، 270، ج 9، ص51، ج 10، ص 181). در نمونه جالبي از اين اسناد، كه قبر اسقفي در سيسيل است، تاريخِ ذكر شده بر اساس گاهشماري هجري قمري و نام ماهها بر اساس گاهشماري صُفر است (همان، ج8، ص264). در بعضي نوشتههاي مورخان اسلامي اسپانيا نيز تاريخ صفر در كنار تاريخ هجري قمري ذكر شده است (از جمله نک: ابنحيان، قسم3، ص114). اگرچه در نام ماههايي كه ابنبَشكوال (قسم 1، ص 37) ذكر كرده اركان مفارق گاهشماري بيان نشدهاند، احتمالاً نظر او معطوف به همين گاهشماري صفر ميباشد.
مسلمانان بجز گاهشماري صُفر، گاهشماري ديگري با عنوان«گاهشماري قرطبه» در اسپانيا ابداع كردند. اين گاهشماري را دو تن از مسلمانان اسپانيا (عَريب بنسعد قُرطُبي و ربيعبن زيد) براي حكم دوم، نهمين فرمانرواي اموي اسپانيا (حك: 350ـ366)، طراحي نمودند (ورنت و سامسو، ص 250). اين گاهشماري بر اساس گاهشماري صفر ابداع شده است اما با اخذ بعضي ويژگيها و اركان گاهشماريهاي عرب جاهلي، ميلادي، سلوكي (با ذكر مواقع ظهور و سقوط انواء، اعياد گوناگون مسيحيان و سريانيان) و ايراني (قرطبي، چاپ دُزي، ص 27، در گاهشماري ابداعي خود، روز اول هر سال را نِيروز (نوروز) ناميده است). نام ماهها در اين گاهشماري همان نام ماهها در گاهشماري صفر است. تعداد روزهاي هر ماه نيز كاملاً از آرايشروزها در گاهشماري ميلادي ــ كه در آثار مورخان اسلامي (مثلاً ابنعاصم ثقفي، همانجا) هم ذكر شده ــ پيروي ميكند (قسقرطبي، گ 6 پ، 11 پ، 15 رـ 15 پ، كه به تعداد روزهاي سه ماه نخست سال اشاره كرده است).
مهمترين منبع آگاهيهاي ما درباره گاهشماري قرطبي، كتاب الانواء عريببن سعد قرطبي است كه در آن (گ 7 ر) دليل وضع اين گاهشماري ايجاد سهولت در امور گوناگون زندگي مردم، از جمله در كشاورزي، ذكر شده است. با تلفيق ويژگيها و اركان گاهشماريهايي كه تا پيش از زمان وضع گاهشماري قرطبه رواج داشتهاند، در اين گاهشماري عوامل گوناگوني وارد شده است، از قبيل زمان ورود خورشيد به هريك از صورتهاي فلكي منطقهالبروج، ظهور يا سقوط انواء و اعياد مسيحيان. قرطبي (گ16پ) موقع اعتدال بهاري و نوروز (نيروز) را بيست و دوم مارس محاسبه كرده است. در حالي كه در زمان زندگي عَريببن سعد قرطبي (اواخر قرن چهارم هجري) اعتدال بهاري حدود پانزدهم يا شانزدهم مارس رخ ميداده است. اين اختلاف احتمالاً نشاندهنده آن است كه قرطبي اين مبادي را نسبت به زمان آغاز وضع گاهشماري صفر، يعني در نيمه دوم قرن اول پيش از ميلاد، محاسبه كرده است. او همچنين در مواضع مختلف (نک: گ6پ ـ 7 ر)، محاسبات تبديل تاريخ خود را براي سال 363 هجري قمري انجام داده است. اگر اين سال را زمان عرضه گاهشماري قرطبه به حكم دوم بدانيم و با توجه به اينكه فرمانروايي حكم سه سال بعد به پايان رسيد، روشن ميگردد كه چرا اسناد زيادي از اين گاهشماري باقي نمانده است (براي آگاهي بيشتر درباره گاهشماري قرطبه نک: ورنت و سامسو، ص 250ـ251).
آخرين دسته از اسناد تاريخداري كه با بررسي گاهشماري در اسپانياي اسلامي (و نيز شمال آفريقا) ارتباط پيدا ميكنند، اسنادياند كه در قرن يازدهم هجري قمري/ هفدهم ميلادي نگارش يافتهاند. اين اسناد را، كه انجامههايكتابت بخشهاي گوناگون قرآن كريم ميباشند، اقوام مور دو قرن پس از خروج قطعي مسلمانان از اسپانيا با دو گاهشماري ميلادي و هجري قمري تاريخگذاري كردهاند (براي آگاهي بيشتر درباره اين اسناد نک: لوپزـ موريلاس، ص 499ـ502).