تاريخ تقويم در ايران و كشورهاي اسلامي ـ گاهشماري در ايران
بخشي از مهمترين دانستههاي ما درباره گاهشماريهاي دوره اشكاني مجموعه سفالشكستههاي نساست، كه در نيمه اول قرن بيستم ميلادي از حوالي شهر گمشده نسا در تركمنستان به دست آمد. اين سفالشكستهها كه عموماً متعلق به خمخانه شاهي بودهاند، اسناد تاريخداري را در محدوده زماني 151 قمتا 13 ميلادي در بر ميگيرند. مبدأ گاهشماري كه بر آنها ذكر شده، همان مبدأ گاهشماري اشكاني است و نام ماههاي سال نيز نام ماههاي پارتي (پهلوي اشكاني) است كه بعداً در دوره ساساني به شكل فارسي ميانه رسماً به كار رفت و امروزه نيز در گاهشماري هجري شمسي به كار ميرود.
اين نامها نوع گاهشماري به كار رفته در اين اسناد را روشن ميكند. بهرغم ساير گاهشماريهاي دوره اشكاني، كه در آنها طول سال بر اساس گاهشماري سلوكي بوده (كه خود برگرفته از گاهشماري شمسي ـ قمري بابلي بوده و بر اساس سالهاي قمري محاسبه ميشده)، در اين اسناد نوعي گاهشماري شمسي به كار رفته است. اين موضوع نيازمند بررسي است كه گاهشماريهايي كه طول سال در آنها بر مبناي سال شمسي محاسبه ميشده از چه زماني در ايران رواج يافتهاند و آرايه كبيسههاي آنها چگونه بوده است. موضوع استفاده از انواع گاهشماريهاي شمسي، در دوره پيش از هخامنشي، تنها در آثار دانشمندان اسلامي ذكر شده است (نک: همين بخش، قسمت الف: 1)، اما از شناسايي طول سالشمسي در زمان هخامنشيان گزارشهايي وجود دارد، از جمله گزارشي از كوئينتوس كورتيوس روفوس، مؤلف رومي (زندگي در حدود قرن اول ميلادي)، كه بنا بر آن پيشاپيش سپاه داريوش سوم، 365 مردجوان، به تعداد روزهاي سال، حركت ميكردند (بيكرمان، ص 788ـ789). اگر چه چنين رواياتي به تنهايي، مبين رواج نوعي گاهشماري شمسي در دوره هخامنشي نيست، بحثهاي گوناگوني درباره زمان رواج نخستين صورت گاهشماري شمسي يا آرايههاي كبيسههاي آن صورت گرفتهاست؛ از جمله رواج گاهشماري با طول سال 360 روز يا 365 روز در آغاز دوره ساساني (براي آگاهي از خلاصه اين بحثها نک: تقيزاده، ج 10، ص 50 ـ53؛ عبداللهي، 1366 ش، ص 177ـ201). اما با استناد به روش اعمال كبيسه يك ماهه در هر 120سال، براي تطبيق فصول در گاهشماريهاي «وَهيژكي»، رواج گاهشماريهايي با طول سال شمسي در قرن چهارم قبل از ميلاد در ايران تأييد ميشود (نک: عبداللهي، 1366 ش، ص 358ـ359، جدول 7).
تقريباً تمامي سفالشكستههاي نسا با گاهشماري اشكاني، تاريخگذاريهاي شدهاند كه مبدأ آن همان مبدأ اشكاني (آغاز سلطنت اشك اول) است كه در گاهشماري سلوكي دوره اشكاني نيز استفاده ميشده است. طول سال، شمسي بوده و نام ماههاي سال به صورت پارتي و آرايه روزهاي آن، دوازده ماه سي روزه و پنج روز «اندرگاه» بوده است. هر يك از روزهاي ماه نيز نامي داشتهاند (براي آگاهي از نام روزها در اين گاهشماري نک: همان، ص 352ـ353؛ براي آگاهي از نام ماهها نک: جدول 4 و براي نام روزها نک: جدول 5). كهنترين سند تاريخدار با گاهشماري اشكاني متعلق به سال 97 اشكاني/ 151 قم و متأخرترين سند نيز متعلق به سال 235 اشكاني/ 13 قم است (همان، ص161).
بجز سفالشكستههاي نسا، كتيبههاي دو زبانه معدوديكه از دوران اشكاني به جا مانده نيز رواج اين گاهشماري را تا پايان كار سلسله اشكاني تأييد ميكند. اين كتيبههاي دو زبانه، كه همگي در غرب فلات ايران و در همسايگي بينالنهرين پيدا شدهاند، همچنين نشاندهنده اين واقعيتاندكه اشكانيان همراه با توسعه قلمرو خود در غرب و جنوب غربي، گاهشماري خود را نيز در اين مناطق رواج دادهاند (همان، ص 202ـ203). يكي از كتيبهها احتمالاً مورخ تير398 اشكاني/ 151 ميلادي (پناكتي، ص 173ـ174) و ديگري مورخ مهرروز از اسفندارمذ 462 اشكاني/ 215ميلادي (هنينگ، ص 176) در زمان حكومت اردوان چهارم، آخرين پادشاه اشكاني، و تقريبا هشت سال قبل از انقراض سلسله اشكاني است. علاوه بر اين، با استناد به كتيبه دو زبانه مورخ 398 اشكاني، كه تاريخ 462 سلوكي را بر متن يونانيخود دارد (نک: پناكتي، ص 170ـ171)، و سكههاي ضرب شده در سلوكيه مورخ 539 سلوكي كه به آخرين زمامداران اشكاني، يا احتمالاً به حركتي بيسرانجام بر ضد فاتحان ساساني و به نفع پادشاهي اشكاني، مربوط است (بيوار، ص 96ـ97)، رواج گاهشماري سلوكي در ايران، تا پايان كار سلسله اشكاني، تأييد ميشود.