تاريخ تقويم در ايران و كشورهاي اسلامي ـ گاهشماري در كشورهاي عربي
در هر يك از تمدنهاي شبهجزيره عربستان، كه به دو دسته شمالي و جنوبي تقسيم ميشوند، پيش از اسلام از گاهشماريهايي استفاده ميشده كه بعضي از اركان آنها از طريق متون كهن باقيمانده يا نوشتههاي نويسندگان اسلامي به دست ما رسيده است. از اقوامي كه در عهد باستان در شبهجزيره ساكن بودند، كتيبههاي تاريخدار گوناگوني باقي مانده كه حاوي اطلاعاتي درباره گاهشماريهاي آنان است، اما دانستههاي ما از گاهشماريهاي رايج در مكه و پيرامون آن در سالهاي نزديك به ظهور اسلام عموماً از طريق نوشتههاي دانشمندان اسلامي و معدودي اشعار دوره جاهلي است.
با توجه به اهميت كشاورزي نزد اقوام جنوبي شبهجزيره، احتمال داده شده كه آنان نوعي گاهشماري شمسي (در كنار نوعي گاهشماري قمري براي امور مذهبي) داشتهاند (جوادعلي، ج 8، ص 509 ـ510). اما به كاربردن واژههاي اول و دوم (آخر/ ثاني) همراه با نام بعضي ماهها، اين گمان را نيز به وجود ميآورد كه قيد «دوم» براي يك ماه واحد، تمهيدي براي افزودن يك ماه اضافي در سال و در نتيجه طرح گونهاي گاهشماري شمسي ـ قمري بوده است (نک: د. اسلام، چاپ دوم، ج 10، ص 259ـ260). اين گمان به ويژه در مورد ساكنان نواحي مركزي شبهجزيره وجود دارد كه آنان از نام ماههاي عربي، كه اكنون نيز در گاهشماري هجري قمري به كار ميرود، استفاده ميكردهاند.
صورتهاي گوناگوني از نام ماههاي سال نزد اقوام ساكن در جنوب شبهجزيره، به دست آمده است كه در مورد اقوام گوناگون سبائي، اختلاف اندكي را بين بعضي ماهها نشان ميدهد (براي آگاهي از اين نامها نک: جوادعلي، ج 8، ص 445ـ454؛ د. اسلام، چاپ دوم، ج 10، ص 260؛ براي صورت مقايسهاي نام ماهها نزد اقوام سبائي نک: گرومان12،1966، ص 8). مبدأهاي مورد استفاده در جنوب شبهجزيره در اوايل قرن دوم پيش از ميلاد، با وضع مبدأهاي ثابت نسبت به ساير رويدادهاي تاريخيـ جغرافيايي تثبيت شدهاند، در حالي كه پيش از آن، سالها نه بر اساس شمارش از مبدائي ثابت، بلكه بر اساس نامگذاريهاي سالانه شمرده ميشدند (د. اسلام،همانجا). متأخرترين سندي كه اركان يك گاهشماري در منطقه جنوب شبهجزيره عربستان در آن ثبت شده، متعلق به سده ششم ميلادي است (جوادعلي، ج 8، ص 516؛ براي آگاهي بيشتر درباره گاهشماريهاي جنوب شبهجزيره عربستان نک: همان، ج 8، ص 509 ـ524).
در مورد گاهشماريهاي شمال شبه جزيره، كمبود اسناد تاريخدار، درباره مشخصات آنها ترديدهايي به وجود ميآورد. از جمله اسناد تاريخدار اين منطقه ــ كه گونهاي از گاهشماريهاي رايج در آنجا را معرفي ميكند ــ كتيبه كوچكي در منطقه نَمارَه (منطقه بياباني شمال شبهجزيره، حوالي شام) است كه بنا بر آن مبدأ اين گاهشماري مفروض، سال 105 ميلادي محاسبه شده است (نک: >گزارش تاريخي كتيبههاي عربي<، ج 1، ص 1ـ2) و تنها نام يك ماه (از نامهاي بابلي ماههاي سال) در آن وجود دارد. بر اساس اين قرينه، احتمالاً صورتي از گاهشماري شمسي ـ قمري در اين منطقه رواج داشته است (جوادعلي، ج 8، ص 454)، زيرا در آن منطقه و در آن زمان گاهشماري شمسياي نميشناسيم كه در آن از نام ماههاي بابلي استفاده شده باشد. بر اساس سند مذكور، قدمت اين گاهشماري به قرن چهارم ميلادي ميرسد. دركتيبه تاريخدار ديگري، كهدر اواسط قرن ششم ميلادي نوشته شده، از سال 463 بعد از مَفسَد خيبر (568 ميلادي) ياد شده است كه همانند كتيبه قبلي به مبدائي در سال 105 ميلادي بازميگردد (براي آگاهي از متن اين كتيبه نک: >گزارش تاريخي كتيبههاي عربي<، ج 1، ص 4؛ براي گزارشي درباره كتيبه نک: جوادعلي، ج8، ص519). با توجه به درج نشدن اركان ديگري از گاهشماري در اين كتيبه، دست يافتن به ديگر مشخصات گاهشماري مذكور در اين كتيبه، در صورتي كه مفروضاً با نوع ديگري به جز گاهشماري شمسيـ قمري مواجه باشيم، ميسر نيست.
در مورد گاهشماري اقوامي كه آنها را «عرب جاهلي» ميخوانند، صورتهاي مختلفي از نام ماههاي سال در دست است كه تعدادي از آنها با استناد به اشعار عرب جاهلي شناسايي شدهاند (نک: جوادعلي، ج 8، ص 456ـ457)، اما از ساير اركان اين گاهشماري اطلاع ديگري در دست نيست. همچنين فهرستي از نام دوازده ماه سال، بر اساس نوشته مسعودي (ج2، ص349) و ابوريحان بيروني (1923،ص 63)، وجود دارد كه در گاهشماري قوم ثمود به كار ميرفته است. بر اساس نوشته مسعودي (همانجا)، قومثمود براي روزهاي هفته نيز نامهاي خاصي داشتند. استفاده از اين نامها به قبايل متعدد عرب جاهلي نيز نسبت داده شده است. برخي نامها ( نک: مسعودي؛ ابوريحان بيروني، همانجاها) براي ناميدن روزهاي هفته نيز به كار ميرفتند (براي آگاهي از نام روزهاي هفته عرب جاهلي، اشتقاق آنها و نامهايي كه بر روزها نيز اطلاق ميشدند نک: فيشر13،1896، ص 220ـ226).
به استناد نوشته ابوريحان بيروني (همانجا)، كه آغاز سال قوم ثمود را مصادف با ماه رمضان در گاهشماري هجري قمري ميداند و نيز اينكه هيچ ذكري از ماه سيزدهم يا ماههايي با صفات اول، دوم (آخَر/ ثاني) در گاهشماري ثمودي وجود ندارد، اين گاهشماري نوعي گاهشماري قمري بوده است. همچنين نويسندگان بسياري (از جمله فَرّاء، زندگي 124 تا 207 هجري؛ ص17ـ21؛ ابوريحان بيروني، 1923، ص60ـ61) صورتي از نام ماههاي منسوب به عرب جاهلي را ذكر كردهاند، اما تاريخ دقيقي از زمان جابجايي اين نامها با نام ماههاي عربي،كه پس از اسلام نيز در گاهشماري هجري قمري مورد استفاده قرار گرفتند و هنوز هم در اين گاهشماري كاربرد دارند، وجود ندارد (براي آگاهي از نام ماهها در گاهشماري هجري قمري نک: جدول 2). به نوشته برخي نويسندگان، اين جابجايي را تقريبا دو قرن قبل از مبدأ گاهشماري هجري قمري (نک: پرسوال، ص 378ـ 379)، كلاب بن مره، يكي از اجداد پيامبر اكرم، انجام داده است (براي نقل قولهاي گوناگون در اين زمينه نک: همان، ص 342ـ379). تا پيش از رسميت يافتن مبدأ هجري قمري، اقوام و قبايل گوناگون، نه يك مبدأ ثابت، بلكه رويدادهاي تاريخي ـ جغرافيايي گوناگوني را مبدأ قرار ميدادند. بر اين اساس مبادي متعددي وجود داشت كه مسعودي (ج 2، ص 196ـ 235) پيش از همه، با توجه به اقوام و قبايلي كه آنها را به كار ميبردند به شرح آنها پرداخته است (براي آگاهي بيشتر از اين مبادي و قبايلي كه از آنها استفاده مينمودند نک: روحالله بهرامي، ص 91ـ94).
حمزه اصفهاني (ص118ـ120) نيز از گاهشماريهاي نهگانهاي ياد كرده است كه قريش تا پيش از تعيين مبدأ هجري قمري از آنها استفاده ميكردند. ترتيب ماهها در اين گاهشماريها همان ترتيبي است كه پس از اسلام نيز در گاهشماري هجري قمري مراعات ميشده است. ماههاي حرام نيز كه جنگيدن در آنها حرام بوده، در گاهشماري هجري قمري همچنان، بنا بر احكام اسلامي، حرام دانسته شدهاند. در ادبيات عرب جاهلي، از جمله معلقات، بهحرام بودن اين ماهها و حرمت جنگيدن در آنها اشاره شده است (براي نمونه نک: لبيد بن ربيعه، ص 91، بيت 3؛ نک: حارث بن حلزه، ص 170، بيت 1؛ براي آگاهي بيشتر نک: جواد علي، ج 8، ص 471ـ487). ترتيب قرار گرفتن ماهها، حرام بودن يا نبودن آنها، و الحاق اول يا دوم (آخر/ثاني) به نام تعدادي از ماهها موجب تداول نامهاي متعددي براي آنها شده است (براي آگاهي از صورتهاي گوناگون اين نامها در متون نک: ليتمان، ص 228ـ 231)؛ از جمله، چون ماه رجب به دنبال ساير ماههاي حرام قرار ندارد، رجبالفرد نيز خوانده شده است (جواد علي، ج 8، ص 477).
درباره معاني اين نامها و اينكه اصولاً بين معناي نام ماهها و ترتيب قرار گرفتن آنها در فصول سال ارتباطي وجود داشته يا نه، نيز بحثهاي بسيار شده است (براي آگاهي بيشتر درباره اين بحثها و معاني احتمالي نام ماهها نک: فرّاء، ص 9ـ16؛ ابنعاصمثقفي، ص 31ـ34؛ براي نمونه بحثهاي لغوي اين نامها نک: ابنمنظور، ذيل «حرم»؛ مرتضي زبيدي، ذيل «صفر»). از جهت ارتباط نام ماههاي عربي با موقعيت آنها در فصول سال، كه تداعي كننده نوعي سال شمسي از ماهيت تقويم عرب جاهلي است، اگرچه پرسوال (ص 342ـ344) به برابري معنايي نام بعضي از ماههاي عربي با موقعيت آنها در فصول سال معتقد است، به طور كلي درباره اين موضوع، ترديد بسياري وجود دارد (براي آگاهي از بحثهاي گوناگون در اين زمينه نک: نالينو، ص 94ـ106).
ماهيت گاهشماري عرب جاهلي، با توجه به كبيسههاي يكماهه كه در دورههاي متعدد در آن اعمال ميشد، مورد بحث است. اگرچه با توجه به نوشتههاي مسعودي (ج 2، ص 347) و ابوريحان بيروني (1923، ص 11ـ12)، كه به اعمال كبيسههاي يك ماهه اشاره دارند، در اينكه با يك گاهشماري شمسي ـ قمري روبرو هستيم، ترديدي باقي نميماند. موضوع مورد ترديد، چگونگي اجراي اين ماه كبيسه است كه اقوال گوناگوني درباره آن وجود دارد. به نوشته مسعودي (همانجا) و ابوريحان بيروني (1923، ص 62ـ63، كه به نوشته نالينو (ص 91) آن را از [كتاب بعدا گمشده آلاف] ابومعشر [بلخي] اخذ نموده است)، اعراب با گذشت هر سه سال يك ماه كبيسه به سال خود ميافزودند. اما ابوريحان بيروني در جاي ديگر (همان، ص 12) از نه ماه كبيسه در يك دوره 24 ساله سخن گفته است كه اگر چه اين دوره از دورههاي كبيسهگيري يهوديان نيست، او استفاده از آن را، تنها در همين موضع، به يهوديان نسبت ميدهد. به نوشته ابوريحان بيروني (همان، ص 62)، اعراب اين روش كبيسهگيري را يكصد سال پيش از ظهور اسلام به كار ميبردند. گروهي كه وظيفه محاسبه و اعمال اين ماه كبيسه را داشتند، «قَلامِس» (جمع قَلَمَّس، به نوشته ابوريحان بيروني، همانجا، به معناي درياي پُر آب) خوانده ميشدند و فرآيند اعمال يك ماه كبيسه در يك سال دوازده ماهه نيز «نَسيء» نام داشت. با ظهور اسلام و تحريم صريح نسيء و كفر شمرده شدن آن در قرآن كريم (نک: توبه: 37)، اين روش هيچگاه در گاهشماري هجري قمري استعمال نشد (براي آگاهي بيشتر درباره قلامس؛ نسيء و نحوه پيدايش و ابطال آن نک: جوادعلي، ج 8، ص 488ـ 508؛ حسيني، ص 47ـ76؛)